آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....
 

سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!

 

حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود

 

| در تاریخپنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ساعت20:34توسطرضا رزم آور |

شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟

| در تاریخپنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ساعت20:25توسطرضا رزم آور |

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . 

دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .


| در تاریخپنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ساعت20:13توسطرضا رزم آور |

اگر زمانی تصمیم گرفتید رنگ زندگی خود را تغییر دهید، با رنگ اتاق‌ها شروع کنید. تغییر رنگ راه‌حل مناسب و سریعی برای تغییر و دادن ظاهری جدید به خانه است.

توجه داشته باشید رنگی که انتخاب می‌کنید یا رنگ مورد علاقه شما پیامی در وراء ظاهر خود به همراه دارد که از نظر روانشناسان گویای شخصیت شما است. با این توضیح شما کدامیک از این ۱۵ رنگ را می‌پسندید؟

۱- قرمز:

قرن‌هاست که قرمز به معنی شور و اشتیاق و احساسی شناخته شده است. به همین دلیل دادن یک دسته رز قرمز به یک فرد نشانه زیاد دوست داشتن اوست.

از سیب قرمز و رز گرفته تا گوجه فرنگی و ماشین آتش‌نشانی همه را جزو قرمز حساب کنید. افرادی که به طیف‌های قرمز علاقه دارند، عموما خوشبین، برون‌گرا، مرفه و مشتاق به زندگی هستند.

۲- آبی:

آیا شما آبی هستید؟ کسانی که به رنگ آبی تمایل دارند، افراد آرام، دلسوز و به دنبال یک دوره ثبات هستند.

آبی یادآور آب و آسمان بوده و طیف‌های مختلف آن مورد توجه کسانی است که شخصیت آرام، ملایم و مسالمت‌آمیزی دارند.

۳- سبز:

افراد دوستدار رنگ سبز به گل و گیاه هم علاقمندند. این افراد علاقمند به تعادل بوده و متمدن به حساب می‌آیند.

۴- زرد:

در نگاه اول، زرد رنگی روشن و آفتابیست و کسانی که طیف‌های مختلف زرد را برای دکوراسیون انتخاب می‌کنند، عموما افراد شادی هستند. اما در نگاه عمیق‌تر، کسانی که علاقمند به زرد هستند، افراد روشنفکر و ماجراجویی بوده و برای آزادی ارزش زیادی قائلند.

۵- بنفش:

طیف‌های بنفش از اسطوخودوس تا بادمجان یعنی از بنفش مایل به آبی تا بنفش مایل به قرمز، حالت دراماتیک و خاصی به هر دکوراسیون می‌دهند. دوستداران رنگ بنفش خود نیز دراماتیک، احساسی و افراد هنرمند و متفاوتی هستند.

۶- مشکی:

استفاده کم از مشکی در دکوراسیون از نظر کلاس، نشانه قدرت است. آن‌هایی که مشکی را می‌پسندند، بر این تاکید می‌کنند که چیزهای ناگفته زیادی دارند.

۷- سفید:

افرادی که سفید را برای محیط اطراف خود انتخاب می‌کنند، سفید را به تمیزی برف می‌بینند. استفاده از سفید نشانه شخصیتی است که راحتی را در سادگی می‌یابد و دنیا را از دریچه جوانی و معصومیت می‌بینند.

رنگ در دکوراسیون

۸- نارنجی:

فضایی که طیف‌های نارنجی در آن به کار رفته باشد، نشانه شادی و سرزندگی است. افرادی که از نارنجی در تزیین استفاده می‌کنند، حتی با وجود مرکز توجه بودن مایلند برون‌گرا، اجتماعی و راحت باشند.

۹- طلایی:

طلایی رنگ رفاه، وفور، شجاعت و زرق و برق است و جسارت، گرمی و لوکس بودن را می‌رساند. این رنگ قدمتی طولانی و شاهانه دارد و شکوه و عظمت را می‌رساند.

۱۰- خاکستری:

افرادی که رنگ خاکستری را در دکوراسیون انتخاب می‌کنند، به دنبال صلح و آرامش و دارای دید خاصی در طراحی داخلی مدرن هستند.

از آن جا که این رنگ حد فاصل سفید و مشکی است، این افراد تقریبا اهل سازش و مصالحه هستند.

۱۱- صورتی:

صورتی رنگ احساس، شور، عشق و محبت است. آن‌هایی که خانه را با صورتی تزیین می‌کنند، دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند و افراد فرهمندی هستند.

صورتی ملایم، ظاهر زیبایی به اتاق می‌دهد. صورتی همراه با خاکستری و مشکی فضا را مدرن می‌کند.

۱۲- خرمایی:

افراد کامل رنگ خرمایی و کمی روشن‌تر از قرمز را در دکوراسیون می‌پسندند. این افراد بخشنده بوده و می‌دانند از زندگی چه می‌خواهند. در اتاقی که دیوارها و مبلمان آن خرمایی باشد، هیجانات قابل کنترل خواهد بود.

۱۳- قهوه‌ای:

آیا به رنگ قهوه‌ای علاقمندید؟ شاید آدم سرسختی هستید؟

افرادی که به قهوه‌ای علاقه دارند، ثبات را ترجیح می‌دهند و مایلند به دوستان و اقوام خود اعتماد کنند. این افراد در عین حال خودرای هستند.

رنگ قهوه‌ای استحکام را می‌رساند. برای آن که فضا را از یکنواختی درآورید، به دنبال رنگ‌های مکمل قهوه‌ای باشید.

۱۴- بژ:

اگر کمال و زیبایی مدرن مورد نظر شماست، اما سفید و قهوه‌ای از نظر شما خشک و سردند، بژ رنگی خنثی، گرم و ایده‌آل کسانیست که به دنبال سادگی و در عین حال استحکام و رنگ‌های زمینی هستند.

کسانی که به دنبال بژ هستند، شخصیت‌های آرامی دارند و از این آرامش لذت می‌برند.

۱۵- رنگ ترکیبی سبز و زرد:

اگر به دو رنگ سبز و زرد علاقه دارید، از ترکیب آن‌ها استفاده کنید. این رنگ ترکیبی شور و نشاط رنگ زرد را دارد و در عین حال هماهنگی و تعادل را می‌رساند. این رنگ ترکیب‌کننده چوب‌های تیره و لمینت است.

افرادی که این رنگ را می‌پسندند، احتمالا افراد وابسته و در دوستی لجوج هستند

| در تاریخپنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ساعت20:7توسطرضا رزم آور |

اینکه ۵ دقیقه به حرفهای کسی گوش دهید برای اینکه تصویر کلی از دیدگاه او به دنیا، امیدها و ترس‌ها و دغدغه‌های روزانه‌شان پیدا کنید، کافی است.

brayan dayson

اما چطور می‌توانید با ۵ دقیقه حرف زدن با کسی چنین برداشتی داشته باشید؟ بااینکه این موضوع بسیار پیچیده است اما می‌توانیم نکاتی را برایتان مطرح کنیم که به شما در این مسیر کمک کند.

مردم معمولاً بخش خیلی زیادی از خودشان را با کسانی که به تازگی آشنا شده‌اند، درمیان نمی‌گذارند. به همین دلیل باید جواب سوالات خود را از لابلای حرف های آنها برداشت کنید. سوالاتی که ممکن است اگر مستقیماً بپرسید تمایلی به پاسخ دادن به آن نداشته باشند اما بدون اینکه بدانند اشاراتی در حرف‌هایشان به آن می‌کنند. تازمانیکه ندانند چه می‌کنید، می‌توانید بدون اینکه زنگ هشدار “غریبه” را در ذهن آنها به صدا درآورید، کاری کنید که چیزهایی که می‌خواهید را به زبان آورند.

اولین سوالی که باید در ذهنتان ایجاد شود این است:

“اولین و غالب‌ترین حس یا وضعیت احساسی در وجود این فرد چیست؟”

با استفاده از احساسات افراد می‌توانید چیزهای زیادی از آنها بفهمید چون احساسات آنها اسرار روابطشان با دنیای اطراف را افشا میکنند و وضعیت حسی و احساسی که در زمان تجربه دنیا در آن هستند بر اعتقادات و نظراتشان اثر می‌گذارد. احساس یکی از ساده‌ترین چیزهایی است که می‌توانید در افراد تشخیص دهید زیرا نیاز به یاد گرفتن ندارد—همه ما یک ظرفیت ذاتی برای تشخیص خودکار وضعیت حسی اطرافیانمان را داریم.

احساسات از ناکجاآباد نمی‌آیند، آنها واکنش‌هایی به اتفاقات پیرامون ما هستند. وقتی با یک نفر هستید، شما دو نفر در خلاء نیستید—یک محیط پیرامون دارید و می‌توانید آن را ببینید. حالا درمورد دو مورد از سه متغیر این معادله چیزهایی می‌دانید—می‌دانید که محیط چه شکلی است و می‌دانید که فرد موردنظرتان چه حسی دارد و از اینها می‌توانید درمورد آنچه در فکر او می‌گذرد استنباط کنید.

اگر برای هر دوی شما محیطی طبیعی باشد و وضعیت حسی خودتان وضعیت عادی باشد، احتمال اینکه فرد مقابلتان نیز در چنین وضعیت حسی باشد زیاد است و این وضعیت حسی چیزهای زیادی درمورد نوع شخصیت او به شما می‌گوید. اگر محیط یا موقعیت غیرعادی و غیرطبیعی باشد، باید به این فکر کنید که چنین موقعیت و محیطی چه تاثیر حسی ممکن است بر جا بگذارد و مطابق با آن از وضعیت حسی فردمقابل برآورد داشته باشید. بعنوان مثال، اگر شب در یک کوچه تاریک باشید، مطمئناً آن فرد ترسیده‌تر و هوشیارتر از حالت عادی خود خواهد بود و در یک مهمانی یا کلوپ مطمئناً پرانرژی‌تر از حالت عادی است. باید ببینید فرد موردنظرتان در آن موقعیت چه حسی دارد و بعد سعی کنید آن تاثیر موقعیتی و محیطی را از وضعیت حسی عادی آنها تفریق کنید.

وضعیت حسی عادی افراد نشان خوبی از درک آنها از جهان و دنیای اطراف است. رفتار آنها در آن وضعیت حسی نشان از نقش خودشان در آن جهان و نگاهشان به خودشان است.

در زیر به چند مثال اشاره می‌کنیم:

افراد عصبانی معمولاً تصور می‌کنند دنیا ناعادلانه است و همه آدمها می‌خواهند به آنها صدمه بزنند. دوست خودشان را زیر یک ابر صاعقه‌دار شخصی از دیگران جدا کنند و آنجا به تنهایی از همه‌کس و همه‌چیز متنفر باشند یا با آدمهای عصبانی دیگر پیوند میخورند تا بتوانند بقیه را بخاطر احساسات بد خودشان متهم کنند. تشخیص این افراد معمولاً بسیار ساده است.

افراد ترسو به شکل‌های مختلف وجود دارند و معمولاً متداول‌ترین نوع انسانها هستند. افرادیکه خشن و با طرزفکر “هجوم بهترین نوع دفاع است” رفتار می‌کنند، جزء متداولترین‌ نوع شخصیت هستند. افراد خجالتی که ترجیح می‌دهند به جای اینکه شهامت به خرج دهند، از ترس خود فرار کنند، قابل‌تحمل‌تر هستند اما باز هم برای همراه بودن عالی نیستند. افراد ترسویی که سعی می‌کنند با رفتاری دوستانه و خودداری از اذیت کردن یا ناراحت کردن دیگران به ترسشان واکنش ‌دهند، دوست‌داشتنی‌ترین افراد هستند.

افراد شاد آنقدر نادر هستند که نیازی به دانستن درمورد آنها نیست. باشه…شوخی کردیم…اما نه خیلی. افراد شاد و خوشبخت واقعی چندان گونه متداولی نیستند. بودن با این افراد بسیار خوب است. کسانیکه شاد به نظر می‌رسند معمولاً:

اعتقاد دارند، “هیچ اهمیتی برایم ندارد.” از ترسیدن خسته‌اند و تصمیم گرفته‌اند همانطوری باشند که هستند. آنها که فقط درمورد دغدغه‌های لحظه‌ای نگران می‌شوند، به برنامه‌های آینده یا نقشه‌های درازمدت فکر نمی‌کنند. برای آنها فقط رضایت از زمان حال مهم است و بس.

دومین سوالی که باید پاسخ دهید این است که:

“چطور وضعیت حسی عادی این فرد به این شکل درآمده است؟”

حال کنونی آن فرد از گذشته و اتفاقاتی که در گذشته برایشان افتاده ساخته شده است. این رویدادها و موقعیت‌های مهم زندگی آنها بوده که باعث شده کسی شوند که الان هستند. باتوجه به اطلاعات هرچند کوچکی که ممکن است در مکالمه‌شان به آن اشاره کنند، می‌توانید پی به داستان زندگی آنها ببرید. آدمها معمولاً کمتر درمورد گذشته‌شان با کسی حرف می زنند اما افکارشان درمورد آینده را به راحتی در میان می‌گذارند و این برای حدس زدن درمورد گذشته‌شان برای شما کافی است. آدمها معمولاً از چیزی فرار می‌کنند، پس آنچه که می‌خواهند معمولاً متضاد آن چیزی است که قبلاً داشته‌اند.

وقتی پی به وضعیت حسی عادی آن فرد و نوع تجربیاتی که در گذشته داشته‌اند بردید، می‌توانید افکار و ایده‌های آنها را با یک تحریک ساده بسازید:

یک موضوع انتخاب کنید، مثلاً موضوع X. نوع افکاری که درمورد آن موضوع داشته‌اید را به یاد آورید. اتفاقات و موقعیت‌هایی که باعث شد چنین افکاری داشته باشید را هم به خاطر آورید. بعد، خود را جای فردمقابل قرار دهید، در یک مفهوم عینی. خودتان را با بدن، موقعیت، و همه چیز او تجسم کنید. بعد از نظر حسی خودتان را جای او بگذارید—خودتان را در وضعیت حسی عادی او قرار دهید و تصور کنید که همیشه چنین حسی داشته‌اید، مگراینکه در یک وضعیت خیلی خاص باشید. بعد تصور کنید که تجربیاتی شبیه به آن فرد داشته‌اید—چه از نظر جسمی و چه فکری و احساسی. اگر موقعیتی شبیه به آن که قبلاً در زندگی خودتان داشته‌اید را به خاطر آورید کمک زیادی می‌کند.

اینکار باعث می‌شود آن فرد را طوری متفاوت با آنچه همیشه می‌دیده‌اید ببینید و این احتمال وجود دارد که چیزی که می‌بینید تقریباً شبیه به چیزی باشد که او می‌بیند. در مکالمه‌تان با او کافی است یک اشاره عادی داشته باشید و خواهید دید که مشتاقانه دوست دارند با آن موافقت کنند و آن را تجربه‌ای مشترک بدانند. اگر این اتفاق نیفتاد، احتمالاً باید محرکتان را تغییر دهید.

چیزی که با این کار می‌توانید کشف کنید این است که آدمها خیلی کمتر از آن چیزی که تصور می‌کنند، حریم شخصی دارند. آدمها متفاوتند اما تقریباً به هم شبیهند. حتی وقتی دو نفر با هم تفاوت دارند، هر کدام تا حد زیادی به دیگری شبیه هستند.

| در تاریخپنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, ساعت19:54توسطرضا رزم آور |